سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به من نوری ببخش که در پرتوش میان مردم گام بردارم و در تاریکی ها بدان راه یابم و در شکّ و شبهه ها روشن شوم . [امام زین العابدین علیه السلام]
 
پنج شنبه 86 اردیبهشت 6 , ساعت 12:48 صبح

«ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد»


با اجازتون مطالب این پستم رو با سلام و صلوات بر خاندان معطّر نبوی شروع می کنم. به عنوان هدیه ی شب تولّد آقا امام حسن عسکری (ع) برا خودم و شما چیزی بهتر و ارزشمند تر از این حکایتهای جالب پیدا نکردم که البتّه ؛
اهل زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهرین. قدر گل بلبل شناسد، قدر قنبر را علی، قدر صلوات هم ......
خوب انشاء الله که مبارک باشه و به میمنت این شب و همه ی صلواتهایی که فرستاده می شه قلب امام زمان (عج) هم
شاد و مسرور باشه.

متناسب با مقدمه ای که خدمتتون عرض شد مطالبی هم آماده کردم. اگه خوشتون اومد و استفاده کردید برا ما هم دعایی کنید.
اول از همه مهریه ی حوّا ؟!!!…………………………………………………………………………………….
وقتی که خداوند حضرت حوّا را آفرید؛ حضرت آدم با مشاهده ی او احساس علاقه و محبّت نمود از او پرسید که : تو کیستی؟ در این حال اثر حیا در چهره ی او ظاهر گردید و سکوت اختیار نمود. همچنین جبرئیل نازل شد و به حضرت آدم گفت: این زن حوّا است و او را خدای باری تعالی برای تو آفریده است و همواره مونس و محرم و همدم تو خواهد بود. همین که حضرت آدم این سخن را شنید و دانست این نعمت، خاصّ او آفریده شده، قصد تصرّف او را نمود. جبرئیل گفت: ای آدم، اگر او را می خواهی باید کابین داده و او را به عقد خود درآوری. حضرت آدم پاسخ داد که : تو می دانی، من چیزی ندارم تا با آن بتوانم مهریه ی او را بپردازم و او را به عقد خود در آورم. جبرئیل گفت: پس هر شب بر حبیب خدا صلوات بفرست تا حوّا بر تو حلال گردد.
(احمد حسینی، فضیلت صلوات، ص138، لمعات الانوار، ص17)

ثواب صلوات قابل شمارش نیست!!…………………………………………………………
«پیامبر اکرم(ص) فرمودند: در شب معراج، چون به آسمان رسیدم، ملکی را دیدم که هزار دست داشت و در هر دست هزار انگشت. آن ملک به کمک دستها و انگشتانش مشغول حساب کردن و شمارش بود؛ از جبرئیل که مرا همراهی می کرد پرسیدم: این ملک کیست؟ و چه چیز را حساب می کند؟ جبرئیل گفت: این ملک، موکلّ به دانه های باران است. او محاسبه می کند که چند قطره باران از آسمان به زمین نازل شده است. پس من به آن ملک گفتم: آیا می دانی که از آغاز آفرینش دنیا تا کنون چند قطره باران به زمین نازل شده است؟ گفت: یا رسول الله قسم به آن خدایی که تو را به حق فرستاده، علاوه بر این که می دانم تا کنون چند قطره باران نازل شده، بلکه محلّ نزول آنها را نیز به تفکیک می دانم و از تعداد قطره های باران نازل شده بر بیابان، معمور، بستان، شوره زار و قبرستان هم اطّلاع دقیق دارم. حضرت فرمودند من از این همه دقّت در حفظ شمارش قطرات باران در تعجّب شدم. آنگاه ملک گفت:
یا رسول الله، با وجود این همه دقت و دست و انگشتان برای شمارش، هنوز در محاسبه ی یک چیز ناتوان مانده ام. پرسیدم: کدام چیز؟ گفت؟ «قومی از امّت شما که وقتی اسم مبارک شما را بشنوند صلوات می فرستند و من قدرت محاسبه ی ثواب آن صلوات را ندارم.» (مستدرک الوسایل، ج 5، ص 355)

صلوات مانع غیبت می شود!…………………………………………………………………….
روزی یکی از اولیا به حضرت الیاس و خضر (ع) شکایت برد که مردم بسیار غیبت می کنند و نصایح مرا در این زمینه نمی پذیرند و از این عمل زشت دست بردار نیستند، به من بگویید که چه باید بکنم؟ حضرت الیاس (ع) فرمودند: چاره ی کار در این است که هر گاه کسی به مجلس این گونه اشخاص برود هنگام ورود بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم و صلّ الله علی محمّد و آل محمّد» پس در این حال خداوند ملکی را بر اهل آن مجلس می گمارد که هر گاه کسی قصد غیبت کردن نماید، آن ملک او را از این عمل باز دارد و از خداوند می خواهد که آنها را از غیبت کردن باز دارد. سپس حضرت خضر (ع) فرمودند: چون کسی هنگام خروج از مجلسی بگوید، «بسم الله الرحمن الرحیم و صلّ علی محمّد و آل محمّد» خداوند ملکی را می فرستد که اهل آن مجلس غیبت آن شخص را نکنند. (فضیلت صلوات، ص92)

صلوات و مصونیّت از آتش:…………………………………………………………………….
مردی یک ماهی از بازار خرید و به خانه آورد. آن مرد برای پختن ماهی آتش افروخت و از همسرش خواست که آن را بپزد. آن زن ماهی را بر روی اجاق قرار داد ولی هر قدر بر آتش اجاق افزود و یا صبر کرد خبری از پخته شدن حاصل نشد. و آتش اصلاً به ماهی اثر نکرد و ذرّه ای از آن نپخت. مرد و زن هر دو متعجّب شده و در حیرت فرو رفتند. سپس آن مرد ماهی را برداشت و به خدمت پیامبر اکرم (ص) مشرف شد. وقتی که او قضیّه را خدمت حضرت عرض کرد، پیامبر اکرم (ص) به ماهی خطاب فرمودند: سبب این که آتش در تو اثر نمی گذارد چیست؟ آن ماهی به اذن خدای قادر و توانا و از معجزه ی حضرت رسول (ص) به تکلّم در آمد و گفت: یا رسول الله، از برکت وجود شما و خاندان شماست که آتش مرا نمی سوزاند، زیرا که من در فلان دریا شنا می کردم که روزی کشتی بزرگی از آن دریا می گذشت و شخصی از مسافرین آن کشتی بر شما و عترت شما صلوات می فرستاد. من نیز با شنیدن صدای او صلوات فرستادم و در آن حال از هاتف غیبی رسید که : ای ماهی جسد تو بر آتش حرام شد» ( خزینت الجواهر، ص 586)



لیست کل یادداشت های این وبلاگ