سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن را که نزدیک واگذارد ، یارى دور را به دست آرد . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 86 اردیبهشت 10 , ساعت 1:30 صبح

«آبرو بخش قلم»

 

شهادت استاد قلم شهید مطهری نزدیکه و همه ی یه جنب و جوش خاصّی دارند. ما هم تو این روزه به نوبه ی خودمون تو تداروک برنامه های خاصی هستیم که ان شاء الله تا اندازه ای بتونیم حق مطلب رو ادا کرده باشیم. تو بین کتابها و مجلاتی که می خوندم چیزای زیادی بود که به دلم می نشست و دوست دارم همشو براتون بنویسم ولی خوب می دونم نه من وقتش رو دارم و نه شاید شما حوصله ی خوندنشو. همین الان مجله ای رو مطالعه کردم که جملات زیبایی از جواد محدثی؛ از زبان قلم در وصف شهید مطهری نوشته بود که با اجازتون یه تکه اش رو براتون می نویسم:

«با من آشنا بود. و من یار همیشگی اش بودم. انیس شبهایش در خانه، یار همیشگی اش در مسافرت، بازوی فعّالش در کتابخانه، در حوزه، در دانشکده و مرا خوب می شناخت و «توان» و «تأثیر» مرا می دانست. من سلاحی بودم در دست او، تیز و برّان، دو دم و نافذ. و او قلمزنی بود که با سلاح قلم، همچون یک شمشیر زن حرفه ای و سلحشور ماهرانه ضربه های کاری وارد و دلیرانه دفاع می نمود و مردانه رو در رو می ایستاد مصمم و قاطع و امیدوار و نستوه، پا برجا، همچون کوه! شهید مطهری، آبرو بخش قلم بود. وقتی از چلّه ی انگشتانش رها می شدم، تا نشستن بر هدف، طیرانی ملکوتی داشتم، وقتی از کمان بازوانش می پریدم، رقص کنان و عاشقانه از شوق تا نهایت می رفتم. وقتی مرا به دست می گرفت، قلمزنان دیگر، قلم را غلاف می کردند. وقتی در کف با کفایتش جای می گرفتم، «حق» خوشحال می شد که حقّش ادا خواهد شد. چه روزگار خوبی داشتم! همراه استاد»(خواستید بقیّشو بخونید مراجعه کنید به مجله ناظر امین شماره 15)

نمی دونم اگه خودم و یا یکی دیگه بخواد تقویم زندگی منو به تصویر بکشه عکس العمل دیگران در مورد اون چی می تونه باشه ولی حتماً قبول دارید که سخت ترین شرایطی که ما تو زندگی با توکّل به خدا و با سر بلندی گذروندیم جزء درخشان ترین برگهای زندگیمون محسوب خواهد شد. البته نمی خوام تو این وسط از خودم تعریف کرده باشما، ولی حقیر هم یه جورایی خودمو عادت دادم که تو اوج سختی های زندگی به شیرنی دوران پس از اون فکر کنم و همیشه این رو به دیگران هم سفارش کردم، اینکه بدونیم تحمّل خیلی از سختی ها چه سعادتهایی رو به دنبال داره یه نوع احساس باور و اندیشه ناب و زیبا، از خودش به جا میذاره. اینا رو گفتم تا بهانه ای باشه تا یه سر به تقویم زندگی استاد بزنیم و برگهای زرّین زندگیشون رو با هم بخونیم( شاید براتون جالب باشه) کسی که زندگی پر بارش به عنوان الگویی ارزنده برا نسل حاضر و آینده، حالا حالاها حرف برا گفتن زیاد داره!

گاهشمار زندگی استاد:
1298ـ13 بهمن ـ تولد در فریمان (استان خراسان)
1310ـ شروع به کسب علم در نزد پدر
1311 تا 1315ـ عزیمت به حوزه ی علمیه ی مشهد و آغاز تحصیل علوم دینی
1316ـ هجرت به حوزه علمیه قم
1319ـ شرکت در درس حضرت امام خمینی (ره)
1323ـ شرکت در درس حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره)
1325ـ شرکت در درس مرحوم میرزا علی آقا شیرازی (ره)
1329ـ شرکت در درس مرحوم علامه طباطبایی (ره)
1329ـ تشکیل خانواده
1331ـ مهاجرت به تهران
1332ـ تألیف جلد نخست کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم و انتشار آن
1334ـ تدریس در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران
1334ـ شروع همکاری با مجامع اسلامی و مذهبی از طریق هدایت امور، ایراد سخنرانی، نگارش کتاب و

1342ـ دستگیری و انتقال به زندان موقّت شهربانی در 15 خرداد
1346ـ تأسیس حسینیّه ارشاد و فعالیّت در آن جا
1348ـ دستگیری به خاطر صدور اعلامیّه مبنی بر جمع آوری اعانه برای آوارگان فلسطینی
1349ـ کناره گیری از حسینیه ارشاد
1351ـ دستگیری و بازداشت و تعطیلی مسجد الجواد
1351 تا 1353ـ سخنرانی در مسجد ارک، جاوید و غیره
1354ـ ممنوعیّت از سخنرانی و حضور بر منابر
1355ـ سفر به شهر نجف و تشرّف به محضر امام خمینی (ره)
1356ـ پایه گذاری جامعه روحانیّت مبارز تهران
1357ـ سفر به کشور فرانسه و ملاقات با امام، عهده دار شدن مسئولیّت کمیته استقبال از امام (ره)
1358ـ شهادت به دست گروهک فرقان (11 اردیبهشت 1358)

«روحش شاد و راهش پر رهرو»

پایان این پستم رو به دو حدیث زیبا در شأن مقام معلّم آراسته و خدمت شما بزرگواران تقدیم می کنم؛

رسول اکرم (ص) فرمودند: « دانش را بیاموزید، و به خاطر آن، آرامش و متانت و وقار را فرا گیرید، و در برابر کسی که دانش را از او می آموزید فروتنی و خاکساری کنید. (کنز العمال 10/141)

و نیز فرموده اند: « اگر کسی به شخصی مسأله ای بیاموزد، زمام اختیار و مالکپّت او را به دست می آورد. عرض کردند حتّی آیا او می تواند همانند برده، او را به فروش رساند، و یا از رهگذر او خریداری به عمل آورد؟ فرمود: نه؛ لکن می تواند به او امر و نهی کند». (منیت المرید، ص 103)

راستش در حال حاضر مشغول مطالعه ی بخش هایی از کتاب تعلیم و تعلّم در اسلام ( خوندنشو به شما هم توصیّه می کنم) از شهید ثانی هستم. بخش مربوط به وظایف شاگرد به استاد. اگه شد حتماً مطالبی رو ازش گلچین می کنم تو پست بعدی می نویسم.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ