سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برادری با بدکاران، از بزرگ ترین حماقت هاست. [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 85 بهمن 21 , ساعت 1:4 صبح

صلوات یعنی چه ؟

صلوات عطری است که دهان انسان را خوشبو می کند

صلوات موجب کمال نماز می شود.

صلوات نوری در بهشت است.

صلوات شفیع انسان است.

صلوات ذکر الهی است.

×××××

« تقدیم به ماه یثرب، شاه بطحا، غوث دین، عقل اول، نور مطلق، مظهر اسرار رب »

نامهای مبارک حضرت محمّد (ص) در قرآن :
1. احمد (ص)
2. محّمد (ص)
3. یس
4. طه
بر اساس روایات :
1. ماحی (محو کننده کفر)
2. بشیر
3. نذیر
4. محمود
5. ابوالقاسم
6. حاد ( دشمن کننده با هر که دشمن خدا)

                   « مکارم اخلاق و محاسن آداب حضرت محمّد (ص) در قرآن »
نبی مکرم اسلام در تمام عمر پر برکتش از کودکی تا هنگامی که روح مقدسش به ملکوت اعلی پر کشید، نمونه و مظهر عالی ترین اخلاق، رفتار و گفتار بوده است. سنت و سیره ی آن حضرت برای همه ی انسانها و خصوصاَ مسلمانان الگویی پسندیده است و لذا بر همه ما لازم است ابعاد وجودی ایشان را بشناسیم و به حضرتش اقتدا کنیم.

در قرآن آیات بسیاری درباره ی اخلاق فردی، اجتماعی، خانوادگی و همچنین آداب زندگی رسول اکرم (ص) وجود دارد که ما در این بخش به یاری خداوند متعال به بررسی تعدادی از این آیات می پردازیم.

وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ (4-قلم)

در این آیه خلق بی مانند پیامبر را با صفت «عظیم » می ستاید و او را کانون عالی ترین صفات انسانی معرفی می کند. تو کانون محبت و عواطف و سر چشمه رحمت الهی هستی. کفار آزارت می دهند و تو آنها را انذار می دهی. ناسزایت می گویند و تو برای آمرزش آنها دست به دعا بر می داری. بر تو سنگ می زنند و خاکستر بر سرت می ریزند و تو هدایت آنها را طلب می کنی. اگر این اخلاق کریمه و ملکات فاضله نبود، آن ملّت عقب مانده جاهلی در آغوش اسلام قرار نمی گرفتند و به مصداق آیه « لا نْفضّوا من حولِکَ » همه از اطراف پیامبر پراکنده می شدند.

حضرت علی (ع) که از کودکی در دامان پیامبر اکرم (ص) رشد نمود و تا آخرین لحظات حیات پیامبر همواره یار و یاور ایشان بود، در مورد ویژگیهای اخلاقی و زندگی نبی اکرم چنین می فرماید:

« رفتار پیامبر با همنشینانش چنین بود که دائماَ خوشرو و خندان و سهل الخلق و ملایم بود. هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بدزبان و عیبجو و مدیحه گر نبود. هیچ کس از او مأیوس نمی شد و هر کس به در خانه او می آمد، نومید باز نمی گشت. سه چیز را از خود رها کرده بود : مجادله در سخن، پر گویی و دخالت در کاری که به او مربوط نبود. سه چیز را در مورد مردم رها کرده بود : کسی را مذمت نمی کرد و سرزنش نمی فرمود و از لغزشها و عیوب پنهانی مردم جستجو نمی کرد. هرگز سخن نمی گفت مگر در مورد اموری که ثواب الهی را امید داشت. در موقع سخن گفتن به قدری نافذ الکلمه بود که همه سکوت اختیار می کردند و تکان نمی خوردند. به هنگامی که ساکت می شد آنها به سخن در می آمدند، اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمی کردند. هر گاه فرد غریب و نا آگاهی با خشونت سخن می گفت و در خواستی می کرد تحمل می نمود و به یارانش می فرمود : هر گاه کسی را دیدید که حاجتی دارد به او عطا کنید. هرگز کلام کسی را قطع نمی کرد تا سخنش پایان گیرد.1

امروز بر همه ی مردم جهان و خصو صاَ ما مسلمانان لازم و ضروری است که افکار و اعتقادات، گفتار و کردار، سنت و سیره و اخلاق رسول اکرم (ص) را از طریق قرآن، احادیث و تاریخ بشناسیم و در همه ی مراحل زندگی، ایشان را اسوه و الگوی خود قرار دهیم. زیرا هدایت و سعادت ما در دنیا و آخرت در گرو این پیروی است. از خداوند متعال در رسیدن به این مهم یاری می طلبیم.2

 «پیامبر رحمت (ص) اسوه ی حسنه »

لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً

بر اساس این آیه، پیامبر خدا اسوه ی حسنه نام گرفتن.

اسوه یعنی سر مشق و مقتدا.

عبارت اسوه سه مرتبه در قرآن آمده است. دو مرتبه در مورد حضرت ابراهیم (ع) (ممتحنه/4 و 6)و یک مرتبه در مورد حضرت محمّد (ص) در سوره ی احزاب.

این آیه پیامبر اکرم(ص) را به عنوان انسانی کامل که نیکو ترین سر مشق و الگو می باشد، معرفی می کند. ایشان بهترین الگو در همه امور دنیا و آخرت هستند. در ایمان و اخلاص، در زهد و تقوی، در صبر و استقامت، در توکل و فداکاری، در شجاعت و دلاوری، در نظم و نظافت، در عبادت و خودسازی و خلاصه در تمام اعتقادات، اعمال و گفتار کاملترین سر مشق برای انسانهای جهان هستند و مردم با پیروی از این الگوی نیکو می توانند به سعادت دنیا و آخرت برسند.

«این آیات بیان کننده ی توکل پیامبر (ص) می باشند»

فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ ( آل عمران- 159)
قُلْ هُوَ الرَّحْمَنُ آمَنَّا بِهِ وَعَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ( ملک ـ 29)
عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (توبه-129)‏
ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ (شوری ـ10 )‏

این آیات بر سه دسته می باشند؛
1. آیاتی که بر پیامبر (ص) امر بر توکل به خدا شده است:
پس بر خدا توکل کن که تو همراه با حقیقتی روشن هستی. (نمل ـ79)
نشانی آیاتی دیگر: (آل عمران ـ159)(نساء ـ81) (انفال ـ61) (هود 123) (فرقان ـ 58) (شعراء ـ217)
2. آیاتی که توکل پیامبر بر خدا را بیان می کند:
این خدای یکتا پروردگار من است. بر او توکل کردم و به او روی می آورم. ( شوری 10)
نشانی آیاتی دیگر : ( رعد 30) (توبه 129)
3.
 آیاتی که کلمه توکل در آنها نیست امّا مفهوم آنها بیان کننده ی توکل پیامبر (ص) بر خداوند می باشد:
بگو : من درباره ی خود ـ جز آنچه خدا بخواهدـ مالک هیچ سود و زیانی نیستم ( یونس 49)
نشانی آیاتی دیگر : (کهف 24 و 23)4
4
. آیاتی که توکل پیامبر و مسلمانان بر خدا را بیان می کند:
بگو : خدا برای من بس است. توکل کنندگان به توکل می کنند. (زمر ـ 38)
نشانی آیاتی دیگر : ( ملک 29)
بر اساس این آیات بر مؤمنان نیز لازم و ضروری است که به پیامبر خود تأسی نموده و بدانند در این تلاش و مبارزه تنها نیستند و خداوند تکیه گاه و یاور آنهاست.

«آیاتی که بیان کننده ی شدّت دلسوزی و علاقه ی زیاد پیامبر(ص) به هدایت مردم است»

از آیات قرآن و تاریخ استفاده می شود که پیامبران الهی همواره به هدایت مردم مشتاق بوده و با تمام توان می کوشیدند تا آنها به خداوند یکتا ایمان آورند. پیامبران از گمراهی مردم رنج می بردند و از این که آنها راه روشن را رها کرده به بیراهه می روند، فوق العاده اندوهگین می شدند،تا آنجا که گاهی آنها را تا سر حد مرگ پیش می برد.

در دو آیه آز قرآن با عبارت «باخِعٌ نَفْسَکَ» دلسوزی فوق العاده پیامبر اکرم نسبت به مردم بیان می شود.

شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را به خاطرشان از اندوه هلاک سازی. (کهف 18ـ6)

شاید اگر از اینکه ایمان نمی آورند، خود را هلاک سازی (شعرا ـ3)

نباید که جان تو به خاطر آنها دچار اندوه شود ( فاطر ـ8)

از مجموع این آیات استفاده می شود که پیامبر اکرم به هدایت و ایمان مردم حریص و مشتاق بود و از گمراهی آنان بسیار رنج می برد. از این رو هر چه در توان داشت بکار می برد تا آنها را از شرک و آلودگی نجات بخشیده به راه راست هدایت کند. عدم ایمان مردم قلب مقدس پیامبر را دچار غم و اندوهی جانکاه می کرد و گاه این اندوه به قدری شدید بود که جان ایشان به خطر می افتاد، گویی می خواست از شدّت حزن و اندوه خود را هلاک سازد.

«شکایت پیامبر (ص) از قومش که قرآن را ترک کرده اند»

«وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» ( فرقان 29)

«پیامبر گفت : ای پروردگار من، قوم من ترک قرآن گفتند.»

این آیه ناراحتی و شکایت پیامبر اکرم را در پیشگاه خدا بیان می کند، شکایت از مردمی که قرآن را ترک کرده اند و در فهم و عمل به آن کوتاهی می کنند. قرآنی که وسیله هدایت و نجات بشریت است، قرآنی که عامل حرکت و ترقی و پیروزی است، قرآنی که سراسر درس زندگی می باشد، قرآنی که راه رسیدن به حیات طیبه را به ما می نمایاند. متأسفانه امروزه در میان بیشتر مسلمانان جنبه تشریفاتی پیدا کرده است.

آن را با صدای خوش می خوانیم و می شنویم. آن را با خط زبیا می نویسیم. برای حفظ مسافر و شفای بیمار بکار می بریم. ثواب قرائت آن را به مردگان و زندگان هدیه می کنیم. امّا تعداد کسانی که در خواندن و فهم معانی آن می کوشند اندک هستند و اندکتر کسانی که در عمل به دستوراتش کمر همّت بسته اند. امروز قرآن نه تنها در میان غیر مسلمانان، که در میان مسلمانان هم مهجور و متروک است.

فریاد پیامبر اسلام هم در زمان حیاتش و هم پس از آن و هم در قیامت این است که : خدایا قوم من قرآن را مهجور داشتند. مهجور و متروک هم از نظر اندیشه و فهم آن و هم از جنبه ی عمل و اجرای برنامه های سازنده اش

«سخن رسول خدا (ص)»

یکی از خصوصیات بارز پیامبر اکرم راستگویی ددر سخن، بلاغت در گفتار و نفوذ کلام ایشان بود. سخنش همواره با تعقل و سنجیده بود و هیچ گاه کسی سخن لغو، ناپسند و دروغی از ایشان نشنید.

در آیاتی به راستگویی و خصوصیات گفتار آن حضرت اشاره شده که در اینجا به بررسی چند آیه در این مورد می پردازیم.

«صدق الله و رسوله»

خدا و پیامبرش راست گفته اند. (احزاب 22)

این آیه زمانی نازل شد که احزاب به مدینه همجوم آوردند. مؤمنان گفتند : این همان وعده ای است که خدا و رسولش به ما داده اند و خدا و رسولش راست می گویند. در این قسمت آیه صفت راستگویی و صداقت برای خداوند متعال و رسولش اثبات می شود.

«...وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِی أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً (63ـ نساء)»

و اندرزشان بده به چنان سخنی که در وجودشان کارگر افتد.

در این آیه به پیامبر مأموریت داده می شود که با مردم و بخصوص با گفتار بلیغ، رسا و مؤثر سخن بگوید. بطوری که این سخنان در دل و جانشان نفوذ کرده و آنها را از درون تغییر دهد، شاید که هدایت شوند.

«فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّیْسُوراً (28ـ اسراء)»

پس با آنها با نرمی سخن بگوی.

در آیه ی فوق خطاب به پیامبر می فرماید: اگر افراد نیازمندی از تو تقاضای کمک کردند و در آن موقع، کمک به آنها ممکن نبود، این کمک نکردن نباید با تندی و بی احترامی و یا تحقیر همراه باشد. بلکه لازم است با گفتاری نرم و سنجیده، توأم با ملاطفت با آنها سخن بگویی. قطعاً این دستور اخلاقی نه فقط به پیامبر، بلکه به همه مسلمانان است.

«وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى (3ـ نجم)»

پیامبر سخن از روی هوی نمی گوید.

یکی از عوامل گمراهی، پیروی از هواهای نفسانی است. کسی که در اعمال و گفتارش از خواسته های دل پیروی کند از راه راست منحرف شده و به ورطه ی هلاکت سقوط می کند. این آیه ساحت مقدس پیامبر را از این که از روی خواسته ی دل سخنی بگوید منزه می داند. تمام گفته های ایشان از منبع وحی سرچشمه می گیرد و بر اساس دستورات و پیامهای الهی می باشد.

«پیامبر اکرم اُسوه ی صبر و استقانت (صبر جمیل)»

هدایت مردمی که در میان آنها آفرادی لجوج، نا آگاه، مغرض و متعصب وجود دارد همیشه با مشکلات و رنجهای فراوان همراه است. زیرا آنها دائم مشغول توطئه و کارشکنی هستند. تحمل این مشکلات پایداری و صبری عظیم می طلبد. وقتی رسول اکرم دعوت خود را آغاز نمود، آزار و اذیت مخالفان هم از هر سو آغاز شد. گاه وجود مقدس آن حضرت را سنگسار می کردند، آن چنان که بدن مبارکش مجروح می شد. زمانی خاکستر و شکمبه شتر بر سرش می ریختند. گاه ساحر، دیوانه و شاعر خطابش می کردند. مدتی او و یارانش را در محاره قرار دادند و زمانی هم کمر به قتلش بستند. امّا پیامبر اکرم (ص) همه ی این دشواریها و ناملایمات را با توکل بر خدا و بر و استقامت تحمل نمود تا سرانجان به خواست خدا آیین او جهانی شد و ندای اسلام به سراسر جهان رسید. امروز بانگ اذان که فریاد پیروزی اوست هر صبح، ظهر و شام از چهار گوشه جهان به گوش می رسد. در آیاتی از قرآن به پیامبر اکرم فرمان می رسد که در انجام رسالت خود و عمل به دستورات خدا و تحمل آزار مخالفان، صبر و شکیبایی پیشه کند.(دهر ـ 24) (قلم ـ 48) (طور ـ 48) (مؤمن ـ 55 و 77) (روم ـ 60) (مائده ـ 56) (مزمل ـ 10) (ق ـ 39 ) (ص ـ 17) (طه ـ 130) (معارج ـ 5) (یونس ـ 109) (هود ـ 49 و 115) ـ (نحل 127) (مریم ـ 65) (کهف ـ 28) (طه ـ 132)(احقاف ـ 35)

آری یکی از مهمترین خصوصیات اخلاقی که هر انسانی باید داشته باشد تا بتواند در زندگی موفق و سعادتمند شود، صبر و شکیبایی است. زندگی دنیا همواره با انواع مشکلات و سختی ها همراه است. بسیاری از این مصائب وسیله ای برای آزمایش هستند. و لذا برای موفقیت در این آزمون و رسیدن به سعارت و رستگاری باید صبر و تحمل را توشه ی این راه کنیم.

از همین روست که در آیات بسیاری رسول اکرم (ص) به صبر و شکیبایی فرمان داده می شوند که البته بهترین پشتوانه برای این صبر همان یاد خدا و ارتباط با مبدأ هستی معرفی شده است، چرا که پایداری در برابر هجوم مشکلات و آزار دشمنان کار آسانی نیست و پیمودن این راه به توشه ای دیگر نیاز دارد و توشه ای این راه نماز، عبادت، حمد و تسبیح خداوند و ذکر دائمی او می باشد. از سوی دیگر صبر جمیل زمانی تحقق می یابد که صفحه ی دل از هر گونه گناه و آلودگی پاک بوده و دل و زبان همواره به یاد خدا و ستایش او مشغول باشد.

«چهار خصوصیّت پیامبر(ص) در یک آیه»

«لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ (128ـ توبه)»

هر آینه پیامبری از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج می دهد بر او گران می اید، سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.
1. از جنس خود مردم(رسول من انفسکم)
2. رنج و ناراحتی مردم بر او سخت ناراحت کننده است.( عزیز علیه ما عنتتم)
3. علاقمند به مردم ( حریص علیکم)
4. رئوف و مهربان نسبت به مؤمنان. ( بالمؤمنین روف رحیم )
                              
«شش ویژگی پیامبر(ص) در یک آیه»

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ (159ـ آل عمران)

به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخوی و مهربان هستی. اگر تند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند. پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.
1
. مهربانی و نرمش با مردم.
2. پرهیز از خشونت.
3. عفو و بخشش خطاکاران.
4. طلب مغفرت برای خطا کاران.
5. مشاوره وهم فکری با مؤمنان.
6. قاطعیت در انجام تصمیمات و توکل بر خدا.
 1ـ نمونه، ج 24، ص 372.
2ـ ابراهیم معتمدی نیا، مروری بر سیمای محمد رسول الله درقرآن،ص 90.


دوشنبه 85 بهمن 2 , ساعت 3:49 عصر

یکی از روایاتی که در زمینه ی ثواب گریه بر حسین (ع) نقل شده است روایت ریّان بن شبیب از حضرت ثامن الائمه امام رضا (ع)است، که به این شرح می باشد:

« روز اول محرم خدمت امام رضا(ع) رسیدم فرمود: ای پسر شبیب، روزه داری؟ عرض کردم نه. پس امام گفت : بدرستیکه این روز، روزی است که زکریّا پروردگارش را خواند و گفت: « پروردگارا فرزند پاکیزه ای به من عطا کن که تو شنونده دعایی.»

«پس خدا دعایش را اجابت فرمود و به امر پروردگار فرشته ها زکریّا را که در محراب عبادت ایستاده بود مخاطب قرار داده و گفتند که خدا ترا مژده می دهد به یحیی.

پس کسی که روزه بدارد این روز و سپس دعا کند خدا دعایش را مستجاب می فرماید چنانکه دعای زکریّا (ع) را مستجاب فرمود.»

« سپس فرمود: پسر شبیب. بدرستیکه محرم ماهی است که اعراب جاهلیّت بخاطر احترامش ظلم و ستم و کشت و کشتار را در آن ماه حرام کرده بودند و این امّت با اینکه به حرمت این ماه آشنایی داشت معهذا احترام پیامبر خود را رعایت نکرد و در این ماه فرزندان پیامبر خود را کشتند و زنانشان را اسیر نمودند و اموالشان را غارت کردند پس خدا هرگز آنها را نیامرزد.»

«پسر شبیب، اگر می خواهی برای چیزی گریه کنی پس برای حسین بن علی بن ابیطالب (ع) گریه کن که او را ذبح کردند همانطور که گوسفند را ذبح می کنند و از اهلبیت او هم هیجده نفر را با او به شهادت رساندند که در روی زمین مثل و مانند نداشتند، و به تحقیق هفت آسمان و زمین برای شهادت آن حضرت گریه کردند، و چهار هزار فرشته برای یاری او از آسمان فرود آمدند، امّا وقتی رسیدند که حسین (ع)کشته شده بود لذا این فرشتگان پریشان مو و گرد آلود اطراف قبر حسین معتکفند تا قائم ما قیام کند آنگاه او را یاری خواهند کرد و شعار آنها یا لثارات الحسین است (ای انتقام گیرندگان خون حسین).

« پسر شبیب، پدرم برایم حدیث فرمود از پدرش، از جدّش که وقتی جدّم حسین به شهادت رسید از آسمان خون و خاک سرخ بارید.»

«پسر شبیب: اگر برای حسین چنان گریه کنی که اشکهایت بر گونه هایت جاری شود خداوند همه ی گناهان کوچک و بزرگ ترا می آمرزد؛ اندک باشد یا بسیار.»

«پسر شبییب، اگر ترا خوشحال می کند که به هنگام ملاقات با خدا گناهی نداشته باشی پس حسین علیه السلام را زیارت کن، پسر شبیب، اگر می خواهی در غرفه های بهشتی با پیامبر اکرم (ص) باشی بر قاتلان حسین لعنت فرست.»

«پسر شبیب، اگر می خواهی ثواب شهدای کربلا نصیبت شود هنگامی که یاد شهدای کربلا را می کنی بگو: کاش من هم با آنها بودم و از فوز و سعادت بزرگ بهره مند می شدم.»

«پسر شبیب اگر می خواهی که در بهشت با ما باشی در بالاترین درجه ها و مرتبه ها پس به حزن و اندوه ما محزون و اندوهناک باش و به خوشحالی و شادی ما شاد و خوشحال، و ولایت و دوستی ما را بپذیر، که اگر مردی سنگی را دوست خود گیرد و به او تولیّ جوید خدا در روز قیامت او را با سنگ محشور فرماید.»1

1ـ علامه مجلسی، بحارالانوار، ص 285 نفس المهموم، ص 26.


یکشنبه 85 بهمن 1 , ساعت 2:31 صبح

بخشودگی اهل گنه در صف محشر وابسته به یک چرخش چشمان حسین است.

«سلام بر خون خدا»
پاداش امام حسین (علیه السلام) در قبال شهادت:
« محمد بن مسلم که یکی از اصحاب اجماع است روایت می کند : شنیدم امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) می فرمودند:بدرستیکه خدای تبارک و تعالی در قبال شهادت امام حسین (ع) امامت را در فرزندان و ذریّه ی او قرار داد و شفا را در تربتش و استجابت دعا را در نزد قبرش و زائر قبر حسین (ع) مدتی را که میرود به زیارت تا برگردد جزء عمر او بحساب نمی آید.»1

1ـ آیت الله محمد علی عالمی،آنچه در کربلا گذشت، ص 39.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ