سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند به بنده ای که به فرزندش محبّت شدید دارد، رحم می کند . [امام صادق علیه السلام]
 
شنبه 85 بهمن 21 , ساعت 1:4 صبح

صلوات یعنی چه ؟

صلوات عطری است که دهان انسان را خوشبو می کند

صلوات موجب کمال نماز می شود.

صلوات نوری در بهشت است.

صلوات شفیع انسان است.

صلوات ذکر الهی است.

×××××

« تقدیم به ماه یثرب، شاه بطحا، غوث دین، عقل اول، نور مطلق، مظهر اسرار رب »

نامهای مبارک حضرت محمّد (ص) در قرآن :
1. احمد (ص)
2. محّمد (ص)
3. یس
4. طه
بر اساس روایات :
1. ماحی (محو کننده کفر)
2. بشیر
3. نذیر
4. محمود
5. ابوالقاسم
6. حاد ( دشمن کننده با هر که دشمن خدا)

                   « مکارم اخلاق و محاسن آداب حضرت محمّد (ص) در قرآن »
نبی مکرم اسلام در تمام عمر پر برکتش از کودکی تا هنگامی که روح مقدسش به ملکوت اعلی پر کشید، نمونه و مظهر عالی ترین اخلاق، رفتار و گفتار بوده است. سنت و سیره ی آن حضرت برای همه ی انسانها و خصوصاَ مسلمانان الگویی پسندیده است و لذا بر همه ما لازم است ابعاد وجودی ایشان را بشناسیم و به حضرتش اقتدا کنیم.

در قرآن آیات بسیاری درباره ی اخلاق فردی، اجتماعی، خانوادگی و همچنین آداب زندگی رسول اکرم (ص) وجود دارد که ما در این بخش به یاری خداوند متعال به بررسی تعدادی از این آیات می پردازیم.

وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ (4-قلم)

در این آیه خلق بی مانند پیامبر را با صفت «عظیم » می ستاید و او را کانون عالی ترین صفات انسانی معرفی می کند. تو کانون محبت و عواطف و سر چشمه رحمت الهی هستی. کفار آزارت می دهند و تو آنها را انذار می دهی. ناسزایت می گویند و تو برای آمرزش آنها دست به دعا بر می داری. بر تو سنگ می زنند و خاکستر بر سرت می ریزند و تو هدایت آنها را طلب می کنی. اگر این اخلاق کریمه و ملکات فاضله نبود، آن ملّت عقب مانده جاهلی در آغوش اسلام قرار نمی گرفتند و به مصداق آیه « لا نْفضّوا من حولِکَ » همه از اطراف پیامبر پراکنده می شدند.

حضرت علی (ع) که از کودکی در دامان پیامبر اکرم (ص) رشد نمود و تا آخرین لحظات حیات پیامبر همواره یار و یاور ایشان بود، در مورد ویژگیهای اخلاقی و زندگی نبی اکرم چنین می فرماید:

« رفتار پیامبر با همنشینانش چنین بود که دائماَ خوشرو و خندان و سهل الخلق و ملایم بود. هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بدزبان و عیبجو و مدیحه گر نبود. هیچ کس از او مأیوس نمی شد و هر کس به در خانه او می آمد، نومید باز نمی گشت. سه چیز را از خود رها کرده بود : مجادله در سخن، پر گویی و دخالت در کاری که به او مربوط نبود. سه چیز را در مورد مردم رها کرده بود : کسی را مذمت نمی کرد و سرزنش نمی فرمود و از لغزشها و عیوب پنهانی مردم جستجو نمی کرد. هرگز سخن نمی گفت مگر در مورد اموری که ثواب الهی را امید داشت. در موقع سخن گفتن به قدری نافذ الکلمه بود که همه سکوت اختیار می کردند و تکان نمی خوردند. به هنگامی که ساکت می شد آنها به سخن در می آمدند، اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمی کردند. هر گاه فرد غریب و نا آگاهی با خشونت سخن می گفت و در خواستی می کرد تحمل می نمود و به یارانش می فرمود : هر گاه کسی را دیدید که حاجتی دارد به او عطا کنید. هرگز کلام کسی را قطع نمی کرد تا سخنش پایان گیرد.1

امروز بر همه ی مردم جهان و خصو صاَ ما مسلمانان لازم و ضروری است که افکار و اعتقادات، گفتار و کردار، سنت و سیره و اخلاق رسول اکرم (ص) را از طریق قرآن، احادیث و تاریخ بشناسیم و در همه ی مراحل زندگی، ایشان را اسوه و الگوی خود قرار دهیم. زیرا هدایت و سعادت ما در دنیا و آخرت در گرو این پیروی است. از خداوند متعال در رسیدن به این مهم یاری می طلبیم.2

 «پیامبر رحمت (ص) اسوه ی حسنه »

لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً

بر اساس این آیه، پیامبر خدا اسوه ی حسنه نام گرفتن.

اسوه یعنی سر مشق و مقتدا.

عبارت اسوه سه مرتبه در قرآن آمده است. دو مرتبه در مورد حضرت ابراهیم (ع) (ممتحنه/4 و 6)و یک مرتبه در مورد حضرت محمّد (ص) در سوره ی احزاب.

این آیه پیامبر اکرم(ص) را به عنوان انسانی کامل که نیکو ترین سر مشق و الگو می باشد، معرفی می کند. ایشان بهترین الگو در همه امور دنیا و آخرت هستند. در ایمان و اخلاص، در زهد و تقوی، در صبر و استقامت، در توکل و فداکاری، در شجاعت و دلاوری، در نظم و نظافت، در عبادت و خودسازی و خلاصه در تمام اعتقادات، اعمال و گفتار کاملترین سر مشق برای انسانهای جهان هستند و مردم با پیروی از این الگوی نیکو می توانند به سعادت دنیا و آخرت برسند.

«این آیات بیان کننده ی توکل پیامبر (ص) می باشند»

فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ ( آل عمران- 159)
قُلْ هُوَ الرَّحْمَنُ آمَنَّا بِهِ وَعَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ( ملک ـ 29)
عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (توبه-129)‏
ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ (شوری ـ10 )‏

این آیات بر سه دسته می باشند؛
1. آیاتی که بر پیامبر (ص) امر بر توکل به خدا شده است:
پس بر خدا توکل کن که تو همراه با حقیقتی روشن هستی. (نمل ـ79)
نشانی آیاتی دیگر: (آل عمران ـ159)(نساء ـ81) (انفال ـ61) (هود 123) (فرقان ـ 58) (شعراء ـ217)
2. آیاتی که توکل پیامبر بر خدا را بیان می کند:
این خدای یکتا پروردگار من است. بر او توکل کردم و به او روی می آورم. ( شوری 10)
نشانی آیاتی دیگر : ( رعد 30) (توبه 129)
3.
 آیاتی که کلمه توکل در آنها نیست امّا مفهوم آنها بیان کننده ی توکل پیامبر (ص) بر خداوند می باشد:
بگو : من درباره ی خود ـ جز آنچه خدا بخواهدـ مالک هیچ سود و زیانی نیستم ( یونس 49)
نشانی آیاتی دیگر : (کهف 24 و 23)4
4
. آیاتی که توکل پیامبر و مسلمانان بر خدا را بیان می کند:
بگو : خدا برای من بس است. توکل کنندگان به توکل می کنند. (زمر ـ 38)
نشانی آیاتی دیگر : ( ملک 29)
بر اساس این آیات بر مؤمنان نیز لازم و ضروری است که به پیامبر خود تأسی نموده و بدانند در این تلاش و مبارزه تنها نیستند و خداوند تکیه گاه و یاور آنهاست.

«آیاتی که بیان کننده ی شدّت دلسوزی و علاقه ی زیاد پیامبر(ص) به هدایت مردم است»

از آیات قرآن و تاریخ استفاده می شود که پیامبران الهی همواره به هدایت مردم مشتاق بوده و با تمام توان می کوشیدند تا آنها به خداوند یکتا ایمان آورند. پیامبران از گمراهی مردم رنج می بردند و از این که آنها راه روشن را رها کرده به بیراهه می روند، فوق العاده اندوهگین می شدند،تا آنجا که گاهی آنها را تا سر حد مرگ پیش می برد.

در دو آیه آز قرآن با عبارت «باخِعٌ نَفْسَکَ» دلسوزی فوق العاده پیامبر اکرم نسبت به مردم بیان می شود.

شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را به خاطرشان از اندوه هلاک سازی. (کهف 18ـ6)

شاید اگر از اینکه ایمان نمی آورند، خود را هلاک سازی (شعرا ـ3)

نباید که جان تو به خاطر آنها دچار اندوه شود ( فاطر ـ8)

از مجموع این آیات استفاده می شود که پیامبر اکرم به هدایت و ایمان مردم حریص و مشتاق بود و از گمراهی آنان بسیار رنج می برد. از این رو هر چه در توان داشت بکار می برد تا آنها را از شرک و آلودگی نجات بخشیده به راه راست هدایت کند. عدم ایمان مردم قلب مقدس پیامبر را دچار غم و اندوهی جانکاه می کرد و گاه این اندوه به قدری شدید بود که جان ایشان به خطر می افتاد، گویی می خواست از شدّت حزن و اندوه خود را هلاک سازد.

«شکایت پیامبر (ص) از قومش که قرآن را ترک کرده اند»

«وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» ( فرقان 29)

«پیامبر گفت : ای پروردگار من، قوم من ترک قرآن گفتند.»

این آیه ناراحتی و شکایت پیامبر اکرم را در پیشگاه خدا بیان می کند، شکایت از مردمی که قرآن را ترک کرده اند و در فهم و عمل به آن کوتاهی می کنند. قرآنی که وسیله هدایت و نجات بشریت است، قرآنی که عامل حرکت و ترقی و پیروزی است، قرآنی که سراسر درس زندگی می باشد، قرآنی که راه رسیدن به حیات طیبه را به ما می نمایاند. متأسفانه امروزه در میان بیشتر مسلمانان جنبه تشریفاتی پیدا کرده است.

آن را با صدای خوش می خوانیم و می شنویم. آن را با خط زبیا می نویسیم. برای حفظ مسافر و شفای بیمار بکار می بریم. ثواب قرائت آن را به مردگان و زندگان هدیه می کنیم. امّا تعداد کسانی که در خواندن و فهم معانی آن می کوشند اندک هستند و اندکتر کسانی که در عمل به دستوراتش کمر همّت بسته اند. امروز قرآن نه تنها در میان غیر مسلمانان، که در میان مسلمانان هم مهجور و متروک است.

فریاد پیامبر اسلام هم در زمان حیاتش و هم پس از آن و هم در قیامت این است که : خدایا قوم من قرآن را مهجور داشتند. مهجور و متروک هم از نظر اندیشه و فهم آن و هم از جنبه ی عمل و اجرای برنامه های سازنده اش

«سخن رسول خدا (ص)»

یکی از خصوصیات بارز پیامبر اکرم راستگویی ددر سخن، بلاغت در گفتار و نفوذ کلام ایشان بود. سخنش همواره با تعقل و سنجیده بود و هیچ گاه کسی سخن لغو، ناپسند و دروغی از ایشان نشنید.

در آیاتی به راستگویی و خصوصیات گفتار آن حضرت اشاره شده که در اینجا به بررسی چند آیه در این مورد می پردازیم.

«صدق الله و رسوله»

خدا و پیامبرش راست گفته اند. (احزاب 22)

این آیه زمانی نازل شد که احزاب به مدینه همجوم آوردند. مؤمنان گفتند : این همان وعده ای است که خدا و رسولش به ما داده اند و خدا و رسولش راست می گویند. در این قسمت آیه صفت راستگویی و صداقت برای خداوند متعال و رسولش اثبات می شود.

«...وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِی أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً (63ـ نساء)»

و اندرزشان بده به چنان سخنی که در وجودشان کارگر افتد.

در این آیه به پیامبر مأموریت داده می شود که با مردم و بخصوص با گفتار بلیغ، رسا و مؤثر سخن بگوید. بطوری که این سخنان در دل و جانشان نفوذ کرده و آنها را از درون تغییر دهد، شاید که هدایت شوند.

«فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّیْسُوراً (28ـ اسراء)»

پس با آنها با نرمی سخن بگوی.

در آیه ی فوق خطاب به پیامبر می فرماید: اگر افراد نیازمندی از تو تقاضای کمک کردند و در آن موقع، کمک به آنها ممکن نبود، این کمک نکردن نباید با تندی و بی احترامی و یا تحقیر همراه باشد. بلکه لازم است با گفتاری نرم و سنجیده، توأم با ملاطفت با آنها سخن بگویی. قطعاً این دستور اخلاقی نه فقط به پیامبر، بلکه به همه مسلمانان است.

«وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى (3ـ نجم)»

پیامبر سخن از روی هوی نمی گوید.

یکی از عوامل گمراهی، پیروی از هواهای نفسانی است. کسی که در اعمال و گفتارش از خواسته های دل پیروی کند از راه راست منحرف شده و به ورطه ی هلاکت سقوط می کند. این آیه ساحت مقدس پیامبر را از این که از روی خواسته ی دل سخنی بگوید منزه می داند. تمام گفته های ایشان از منبع وحی سرچشمه می گیرد و بر اساس دستورات و پیامهای الهی می باشد.

«پیامبر اکرم اُسوه ی صبر و استقانت (صبر جمیل)»

هدایت مردمی که در میان آنها آفرادی لجوج، نا آگاه، مغرض و متعصب وجود دارد همیشه با مشکلات و رنجهای فراوان همراه است. زیرا آنها دائم مشغول توطئه و کارشکنی هستند. تحمل این مشکلات پایداری و صبری عظیم می طلبد. وقتی رسول اکرم دعوت خود را آغاز نمود، آزار و اذیت مخالفان هم از هر سو آغاز شد. گاه وجود مقدس آن حضرت را سنگسار می کردند، آن چنان که بدن مبارکش مجروح می شد. زمانی خاکستر و شکمبه شتر بر سرش می ریختند. گاه ساحر، دیوانه و شاعر خطابش می کردند. مدتی او و یارانش را در محاره قرار دادند و زمانی هم کمر به قتلش بستند. امّا پیامبر اکرم (ص) همه ی این دشواریها و ناملایمات را با توکل بر خدا و بر و استقامت تحمل نمود تا سرانجان به خواست خدا آیین او جهانی شد و ندای اسلام به سراسر جهان رسید. امروز بانگ اذان که فریاد پیروزی اوست هر صبح، ظهر و شام از چهار گوشه جهان به گوش می رسد. در آیاتی از قرآن به پیامبر اکرم فرمان می رسد که در انجام رسالت خود و عمل به دستورات خدا و تحمل آزار مخالفان، صبر و شکیبایی پیشه کند.(دهر ـ 24) (قلم ـ 48) (طور ـ 48) (مؤمن ـ 55 و 77) (روم ـ 60) (مائده ـ 56) (مزمل ـ 10) (ق ـ 39 ) (ص ـ 17) (طه ـ 130) (معارج ـ 5) (یونس ـ 109) (هود ـ 49 و 115) ـ (نحل 127) (مریم ـ 65) (کهف ـ 28) (طه ـ 132)(احقاف ـ 35)

آری یکی از مهمترین خصوصیات اخلاقی که هر انسانی باید داشته باشد تا بتواند در زندگی موفق و سعادتمند شود، صبر و شکیبایی است. زندگی دنیا همواره با انواع مشکلات و سختی ها همراه است. بسیاری از این مصائب وسیله ای برای آزمایش هستند. و لذا برای موفقیت در این آزمون و رسیدن به سعارت و رستگاری باید صبر و تحمل را توشه ی این راه کنیم.

از همین روست که در آیات بسیاری رسول اکرم (ص) به صبر و شکیبایی فرمان داده می شوند که البته بهترین پشتوانه برای این صبر همان یاد خدا و ارتباط با مبدأ هستی معرفی شده است، چرا که پایداری در برابر هجوم مشکلات و آزار دشمنان کار آسانی نیست و پیمودن این راه به توشه ای دیگر نیاز دارد و توشه ای این راه نماز، عبادت، حمد و تسبیح خداوند و ذکر دائمی او می باشد. از سوی دیگر صبر جمیل زمانی تحقق می یابد که صفحه ی دل از هر گونه گناه و آلودگی پاک بوده و دل و زبان همواره به یاد خدا و ستایش او مشغول باشد.

«چهار خصوصیّت پیامبر(ص) در یک آیه»

«لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ (128ـ توبه)»

هر آینه پیامبری از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج می دهد بر او گران می اید، سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.
1. از جنس خود مردم(رسول من انفسکم)
2. رنج و ناراحتی مردم بر او سخت ناراحت کننده است.( عزیز علیه ما عنتتم)
3. علاقمند به مردم ( حریص علیکم)
4. رئوف و مهربان نسبت به مؤمنان. ( بالمؤمنین روف رحیم )
                              
«شش ویژگی پیامبر(ص) در یک آیه»

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ (159ـ آل عمران)

به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخوی و مهربان هستی. اگر تند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند. پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.
1
. مهربانی و نرمش با مردم.
2. پرهیز از خشونت.
3. عفو و بخشش خطاکاران.
4. طلب مغفرت برای خطا کاران.
5. مشاوره وهم فکری با مؤمنان.
6. قاطعیت در انجام تصمیمات و توکل بر خدا.
 1ـ نمونه، ج 24، ص 372.
2ـ ابراهیم معتمدی نیا، مروری بر سیمای محمد رسول الله درقرآن،ص 90.


شنبه 85 بهمن 21 , ساعت 12:15 صبح

«دهه ی فجر بر فجر آفرینان عاشورایی گوارا باد

امام خمینی (ره) یکی از بزرگترین مردان در طول تاریخ بشر بود که قداست نامش از پول و ثروت نبود؛ تأثیر روح بخش کلامش بواسطه ی زور و قدرت شاهانه نبود. پشتیبان راهش نه غرب بود نه شرق (همچون جدش امام حسین (ع)). او در حالی اسطوره ی زمان گشت که تمام قدرتهای تاریخ در صدد بودند تا با ایجاد ارعاب و ترس در دل دوستداران خمینی (ره) این پیر فرزانه، مسیر تاریخ را در راستای اهداف مستکبرانه ی خود ادامه دهند (همچون یزید که لعنت خدا بر او و امثال او). امّا امام خمینی به تمامی آنها اثبات کرد که تنها این سلاح ایمان و عشق به مردم است که مسیر تاریخ را به نفع خدا دوستان تغییر می دهد . ای کاش خفتگان بی خرد، خود چشمان بسته شان را می گشودند قبل از آنکه چشمانشان دگر بار بدست حق طلبان باز گردد.

 


چهارشنبه 85 بهمن 11 , ساعت 5:42 عصر


«چهل حدیث از پیامبر اکرم (ص)»

1. موضوع: آخرت
آخرت، سرای جاودانگی است. (غرر الحکم/ص 5)
2. موضوع: توبه
پشیمانی، توبه است. (شهاب الاخبار/ ص8)
3. موضوع: وعده
عمل به وعده، وظیفه است. (شهاب اللاخبار/ ص 8)
4. موضوع: لجاجت
شر، لجاجت است. (شهاب الاخبار/ ص 90)
5. موضوع: قناعت
قناعت کن تا عزیز باشی. (تحف العقول/ ص238)
6. موضوع: صبر
بردبار باش تا رستگار شوی. (تحف العقول/ ص 238)
7. موضوع: اطاعت
اطاعت کن تا بهره مند شوی. (غررالحکم/ ص182)
8.
 موضوع: کیفیت کار
برای دنیایت چنان کار کن گویا تا ابد زنده هستی؛ و برای آخرتت آن چنان تلاش کن گویا فردا می میری. (تنبیه الخواطر/ج 2/ ص234)
9. موضوع: حافظه
سه چیز فراموشی را از بین می برد و حافظه را تقویت می کند: قرائت قرآن، مسواک زدن و روزه گرفتن. (بحارالأنوار/ ج 62/ص266)
10. موضوع: اندیشه سازی
وقتی خداوند نیکبختی بنده اش را بخواهد، او را در دین اندیشمند می سازد و راه تعالی را به او نشان می دهد. (کنز العمّال/ ص28690)
11. موضوع: آرزو
آرزوی خودت را کوتاه کن! پس هنگامی که صبح بیدار شدی، بگو من به شب نمی رسم و هنگام شب، بگو من به صبح نمی رسم. و برای جدایی از دنیا آماده باش. و ملاقات با خدا را دوست بدار. (بحارالأنوار/ ج 77/ص1019)
12. موضوع: بهترین امّت
بهترین امّت من کسی است که جوانی اش را صرف فرمانبرداری از خداکند. و نفسش را از لذّت های دنیا باز دارد. و آن را متوجّه ی آخرت نماید. همانا پاداش او نزد خدا بالاترین درجه ی بهشت است .(تنبیه الخواطر/ ج2/ص 123)
13. موضوع: بدخواه
خداوند به موسی بن عمران (ع) فرمود: همانا حسود و بدخواه از نعمت هایم ـ به بندگان ـ ناخشنود و خشمگین است؛ از رسیدن رزق و روزی که بین بندگانم تقسیم کرده ام، جلوگیری می کند.(منتخب الحکمه/ ص142/ ج 1600)
14.
موضوع: تحقیر
هر کس مرد یا زن مؤمنی را خوار گرداند، یا او را به سبب فقر یا تنگدستی کوچک بدارد خداوند بزرگ روز قیامت او را مشهور و پر آوازه می گرداند و سپس او را رسوا می نماید. (بحار الانوار/ج72/ص44)
15. موضوع: عیب پوشی
هر کس رسوایی مؤمنی را بپوشاند، گویا دختر زنده به گور شده ای را، زنده کرده است. (کنز العمّال/ ح 6387)
16. موضوع: غیبت
ای ابوذر از غیبت بپرهیز، زیرا غیبت کیفری و مجازاتی شدیدتر از زنا دارد. گفتم: ای رسول خدا، غیبت چیست؟ فرمود: چیزی درباره ی برادرت بگویی، که برایش ناخوشایند است. گفتم: ای رسول خدا، اگر چه آن چه گفته می شود در او باشد؟ فرمود: بدان اگر آن چه می گویی در او باشد، غیبت است و اگر درباره اش چیزی بگویی، که در او نباشد به او تهمت زده ای. (منتخب میزان الحکمه/ص397/ح4911)
17.موضوع: اُنس و الفت
بهترین شما، خوش اخلاق ترین شماست؛ آنها کسانی هستند که دوست می گیرند و دیگران با آن ها دوست می شوند. (تحف العقول/ ص45)
18. دوستی علی (ع)
سر آغاز نامه ی عمل مؤمن، دوستی علی بن ابیطالب است. (کنز العمّال/ ح32900)
19.موضوع: اهمیت امر به معروف و نهی از منکر
کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند جانشین خدا و پیامبر در روی زمین است.(تفسیر مجمع البیان/ ج1/ص484)
20. موضوع: ثمره ی امر به معروف و نهی از منکر
کسی که دیگران را به کار نیک راهنمایی کند گویا خود آن را انجام داده است. (وسائل الشیعه/ ج11/ص298)
21. موضوع: برتری قرآن
برتری قرآن بر سایر سخنها همانند برتری خدا بر مخلوقات اوست. (جامع الاخبار و الآثار/ کتاب القرآن/ ج1/ص182)
22. موضوع: احترام به قرآن
قرآن جز خدا بهترین و برترین چیزهاست، کسی که احترام قرآن را نگه ندارد نسبت به خدا بی حرمتی کرده است، احترام به قرآن در پیشگاه الهی همانند احترام پدر بر فرزند است. (جامع الخبار و الآثار/ ج 1/ ص420)
23. موضوع: شرافت قرآنیان
قرآنیان و شب زنده داران، بزرگواران امّت من هستند.(بحارالانوار/ ج92/ ص177)
24. قرائت قرآن بدون عمل
کسی که قرآن بخواند و به آن عمل نکند خداوند او را روز قیامت کور محشور خواهد کرد. (جامع الاخبار و الآثار/ ج1/ص 409)
25
. موضوع: آموزش قرآن
بهترین شما کسی است که قرآن آموزد و آموزش دهد. (بحارالأنوار/ج2/ص186)
26. ثمرات یادگیری قرآن
اگر خواستار زندگی سعادتمندان، و مرگ شهیدان و نجات روز محشر، و سایه در روز قیامت و هدایت در روز گمراهی هستید پس قرآن بیاموزید، زیرا آن گفته ی خدای مهربانی و ایمنی از شیطان و موجب برتری و وزنه ی خوبیهای شما است. (جامع الاخبار و الآثار/ ج1/ص210)
27. موضوع: فضیلت قرائت قرآن
ای سلمان! بر تو باد خواندن قرآن، زیرا قرآن خواندن کفّاره ی گناهان و سپری در مقابل آتش و بازدارنده از عذاب است. (جامع الاخبار و الآثار/ ج1/ص308)
26. موضوع: فراموشی قرآن
توجه! توجه! کسی که قرآن را یاد بگیرد بعد بطور عمد به خاطر سهل انگاری) فراموش کند روز قیامت دست و پا بسته خدا را ملاقات می کند، و خدا در مقابل هر آیه ای که فراموش کرده ماری بر او مسلّط می کند که تا آتش جهنّم همراه او خواهد بود مگر اینکه آمرزیده شود. (بحار/ ج 92/ص187)
27. موضوع:فرزند شایسته
فرزند شایسته گُلی خوشبو از گُلهای بهشت است. (الکافی/ج6/ص3)
28. موضوع: تنبیه کودک
کودکان خود را به سبب گریه شان نزنید. (وسائل الشیعه/ ج15/ص171)
29. موضوع: نامگذاری کودک
فرزندانتان را به نامهای پیامبران نامگذاری کنید، و زیباترین نامها «عبدالله» و «عبدالرحمن» هستند. (مکارم الاخلاق/ ج 1/ص 474)
30. موضوع: وظایف کودک
فرزند هفت سال سرور؛ هفت سال بنده و فرمانبردار است؛ و هفت سال یاور است. (وسائل الشیعه/ ج 15/ص165)
31. موضوع:آموزش دو ورزش
شنا و تیراندازی را به فرزندانتان بیاموزید. (الکافی/ج6/ص47)
32. موضوع: مدارا با مردم
داناترین مردم کسی است که با مردم بیشتر مدارا کند و خوارترین مردم کسی است که به مردم اهانت کند. (بحارالأنوار/ ج75/ص52)
33
. موضوع: خشنودی خشم پدر ومادر
خشنودی خدا با خشنودی پدر و مادر، و خشم او با خشم پدر و مادر است. (بحارالأنور/ج74/ص80)
34. موضوع: احترام بزرگسالان
هر کس پیری را بخاطر پیری او گرامی بدارد، خداوند او را از سختی و هراس روز قیامت در امان قرار خواهد داد. ( بحارالأنوار/ ج75/ص137)
35. موضوع: برخورد با یتیمان
برای یتیم همچنان پدری مهربان باش و بدان همانطور که کشت می کنی درو خواهی کرد. (بحارالأنوار/ج77/ص173)
36. موضوع: برخورد با بیماران
نگاه خود را به گرفتار و معلولها و جذامیها، طولانی نکنید چون نگاه طولانی شما، آنها را محزون و رنجیده خاطر می کند. (بحارالأنوار/ ج75/ ص15)
37. موضوع: منتظران و حزب الله
خوشا به حال کسانی که در غیبت حضرت (مهدی «عج») صبور باشند و خوشا به حال کسانی که در محبّت ورزیدن در راه اهل بیت علیهم السلام استوار ماندند، خداوند آنها در کتابش اینطور توصیف نموده است: «آنها که به جهان غیب ایمان آوردند» آنها حزب الله هستند، آگاه باشید به درستی که حزب الله رستگار است. (بحارالأنوار/ ج52/ ص143)
38. موضوع: عاقبت منکرین امام زمان (عج)
کسی که در زمان غیبت، حضرت قائم را که از فرزندان  من است، انکار کند همانند مردگان جاهلیّت مرده است. (بحارالأنوار/ج 51/ص 73)
39. موضوع: آفات بی همسری
بیشترین اهل جهنم  انسانهای بی همسر هستند. (من لا یحضره الفقیه/ج3/ص251)
40. موضوع: خواستگار شرابخوار
شرابخوار اگر تقاضای ازدواج کرد قبول نکنید (وسائل الشیعه/ج20/ص79)


یکشنبه 85 بهمن 8 , ساعت 1:13 عصر

شهادت امام حسین (ع) را به شیعیان جهان تسلیت عرض می کنم

امام حسین (ع) تنها در مقابل سپاه عمر سعد.

وقتی یاران با وفای امام (ع) یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند با تمام مصائبی که بر امام گذشت ایشان با یک دنیا وقار و عظمت در برابر انبوه دشمن یکه و تنها ایستاد.
نه کشته شدن یاران و فرزندان ونه تشنگی او را متزلزل کرده بود، هر چقدر کار بر ابی عبدالله سختر می شد چهره اش درخشنده تر و اعضا و جوارهش مطمئن تر می شد .
عبدالله بن عمار یکی از سپاهیان کوفه می گوید : حسین را دیدم هنگامی که او را از هر طرف محاصره کرده بودند به جمعیتی که در طرف راست بودند حمله می کرد همانند روباه فرار می کردند و چون به سمت چپ حمله می کرد همچنان فرار میکردندامام با این حملات توانسته بود 160 نفر از سپاه عمر سعد را به درک واصل کند
چون تشنگی بر امام چیره شد به سمت فرات روان شد و چهار هزار نفر بر شریعه فرات موکول بودند، که در برابر امام حسین (ع) ایستادند. ایشان با یک حمله حیدری همه جمعیت را متفرق ساخت و وارد فرات شد خواست آب بنوشد که مردی صدا زد !
آب می آشامی در حالیکه به حرم و اهل بیتت اهانت میشود امام آب را ریخت و چون به خیمه گاه رسید معلوم شد خبری نبوده.
هنگامی که امام با اهل بیتش وداع می نمود ارازل کوفه از فرصت استفاده نموده و حضرت را تیر باران نمودند.
یک تیر به دهان مبارک و تیری دیگر به پیشانی ایشان اصابت کرد و بدترین تیری که به ایشان اصابت نمود موقعی بود که حضرت در وسط میدان اندکی برای استراحت توقف نمود نانجیبی سنگی به پیشانی مبارک ایشان زد خون شروع به ریختن کرد و جلوی چشم امام را گرفت ایشان پیراهن عربی را بالا زد تا خونها را پاک کند که ملعونی تیر سه شعبه ای بر قلب مبارک و مملو از محبت امام زد که امام و ایشان تیری که از جلو اصابت نمود را از پشت بیرون آورد دیگر امام آماده شهادت شد بود.
سپس ارازل و اوباش کوفه در حالت ضعف به امام حمله بردند و ضربات مهلکی به امام وارد کردند امام مدتی بر روی زمین افتاده بود و کسی جرات نمی کرد حضرت را به شهادت برساند!
شمر ملعون به لشکر خطاب نمود دنبال چه هستید؟ سر از بدنش جدا کنید که سنان بن انس که لعنتش کند نزدیک شد و شمشیری بر گلوی مبارک امام زد و ایشان را شهید کرد در روایت دیگر شمر خودش امام را شهید کرد.
                                              « لعنت خدا بر قوم ظالم» 
                                                               ( برگرفته از کتاب آنچه در کربلا گذشت، نوشته آیت الله محمد علی عالمی)


دوشنبه 85 بهمن 2 , ساعت 3:49 عصر

یکی از روایاتی که در زمینه ی ثواب گریه بر حسین (ع) نقل شده است روایت ریّان بن شبیب از حضرت ثامن الائمه امام رضا (ع)است، که به این شرح می باشد:

« روز اول محرم خدمت امام رضا(ع) رسیدم فرمود: ای پسر شبیب، روزه داری؟ عرض کردم نه. پس امام گفت : بدرستیکه این روز، روزی است که زکریّا پروردگارش را خواند و گفت: « پروردگارا فرزند پاکیزه ای به من عطا کن که تو شنونده دعایی.»

«پس خدا دعایش را اجابت فرمود و به امر پروردگار فرشته ها زکریّا را که در محراب عبادت ایستاده بود مخاطب قرار داده و گفتند که خدا ترا مژده می دهد به یحیی.

پس کسی که روزه بدارد این روز و سپس دعا کند خدا دعایش را مستجاب می فرماید چنانکه دعای زکریّا (ع) را مستجاب فرمود.»

« سپس فرمود: پسر شبیب. بدرستیکه محرم ماهی است که اعراب جاهلیّت بخاطر احترامش ظلم و ستم و کشت و کشتار را در آن ماه حرام کرده بودند و این امّت با اینکه به حرمت این ماه آشنایی داشت معهذا احترام پیامبر خود را رعایت نکرد و در این ماه فرزندان پیامبر خود را کشتند و زنانشان را اسیر نمودند و اموالشان را غارت کردند پس خدا هرگز آنها را نیامرزد.»

«پسر شبیب، اگر می خواهی برای چیزی گریه کنی پس برای حسین بن علی بن ابیطالب (ع) گریه کن که او را ذبح کردند همانطور که گوسفند را ذبح می کنند و از اهلبیت او هم هیجده نفر را با او به شهادت رساندند که در روی زمین مثل و مانند نداشتند، و به تحقیق هفت آسمان و زمین برای شهادت آن حضرت گریه کردند، و چهار هزار فرشته برای یاری او از آسمان فرود آمدند، امّا وقتی رسیدند که حسین (ع)کشته شده بود لذا این فرشتگان پریشان مو و گرد آلود اطراف قبر حسین معتکفند تا قائم ما قیام کند آنگاه او را یاری خواهند کرد و شعار آنها یا لثارات الحسین است (ای انتقام گیرندگان خون حسین).

« پسر شبیب، پدرم برایم حدیث فرمود از پدرش، از جدّش که وقتی جدّم حسین به شهادت رسید از آسمان خون و خاک سرخ بارید.»

«پسر شبیب: اگر برای حسین چنان گریه کنی که اشکهایت بر گونه هایت جاری شود خداوند همه ی گناهان کوچک و بزرگ ترا می آمرزد؛ اندک باشد یا بسیار.»

«پسر شبییب، اگر ترا خوشحال می کند که به هنگام ملاقات با خدا گناهی نداشته باشی پس حسین علیه السلام را زیارت کن، پسر شبیب، اگر می خواهی در غرفه های بهشتی با پیامبر اکرم (ص) باشی بر قاتلان حسین لعنت فرست.»

«پسر شبیب، اگر می خواهی ثواب شهدای کربلا نصیبت شود هنگامی که یاد شهدای کربلا را می کنی بگو: کاش من هم با آنها بودم و از فوز و سعادت بزرگ بهره مند می شدم.»

«پسر شبیب اگر می خواهی که در بهشت با ما باشی در بالاترین درجه ها و مرتبه ها پس به حزن و اندوه ما محزون و اندوهناک باش و به خوشحالی و شادی ما شاد و خوشحال، و ولایت و دوستی ما را بپذیر، که اگر مردی سنگی را دوست خود گیرد و به او تولیّ جوید خدا در روز قیامت او را با سنگ محشور فرماید.»1

1ـ علامه مجلسی، بحارالانوار، ص 285 نفس المهموم، ص 26.


یکشنبه 85 بهمن 1 , ساعت 2:31 صبح

بخشودگی اهل گنه در صف محشر وابسته به یک چرخش چشمان حسین است.

«سلام بر خون خدا»
پاداش امام حسین (علیه السلام) در قبال شهادت:
« محمد بن مسلم که یکی از اصحاب اجماع است روایت می کند : شنیدم امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) می فرمودند:بدرستیکه خدای تبارک و تعالی در قبال شهادت امام حسین (ع) امامت را در فرزندان و ذریّه ی او قرار داد و شفا را در تربتش و استجابت دعا را در نزد قبرش و زائر قبر حسین (ع) مدتی را که میرود به زیارت تا برگردد جزء عمر او بحساب نمی آید.»1

1ـ آیت الله محمد علی عالمی،آنچه در کربلا گذشت، ص 39.


شنبه 85 دی 30 , ساعت 3:47 صبح


ای حریم کعبه مُحرم بر طواف روی تو
من به دور کعبه می گردم به یاد روی تو

چرا به روز 25 ذی القعده، روز دحو الارض می گویند؟
جواب : دحو به معنای گستردن و ارض به معنای زمین است و چون در این روز زمین از کعبه گسترده شده و به صورت کنونی در آمد به آن روز « دحو الارض » می گویند.
دحو الارض یعنی پهن شدن زمین از زیر خانه ی کعبه بر روی آب.
چرا به عید قربان، عید اضحی می گویند؟
اضحی از ضحیحه به معنی قربانی است و چون در روز دهم ذی الحجه حجاج طبق سنت قربانی می کنند به آن عید اضحی ( قربان) می گویند)
9
ذی الحجه مصادف با روز عرفه :
گفته شده روز عرفه روز نیایش است و بعد از شبهای قدر با عظمت ترین شبها محسوب می شود.روزه گرقتن در این روز بسیار تأکید شده است ولی اگر با گرفتن روزه، شخص نسبت به دعا ناتوان شود، سفارش به عدم گرفتن روزه شده است ( نشان دهنده ی اهمیت نیایش در این روز)!
10
 ذی الحجه مصادف با عید سعید قربان :
در این روز حضرت ابراهیم از طرف خدا مأمور به ذبح پسرش اسماعیل گشت. امّا در هنگام ذبح، به امر خدا چاقو کُند شده و به ابراهیم دستور داده شد تا به جای پسرش گوسفندی (که از سوی خدا فرستاده شده بود را)ذبح کند و ابراهیم که سلام خدا بر او باد، چنین کرد.


پنج شنبه 85 دی 28 , ساعت 2:27 صبح


به راستی کلام حق چنین فرمود : که سرنوشت هر قومی را به خودشان نهادیم. خداوندا به ملت ایران لطف نمودی تا با رهبری مردی از تبار خوبان، انقلابشان به ثمر رسد و اینک که زیر چتر ولایت، این قوم تکیه گاهی جز نیروی الهی ندارد ایشان را مستدام و پیروز فرما و شر دشمنانش را به خودشان باز گردان.

دهه ی فجر، یاد آور حماسه سازان مکتب عاشورا گرامی باد.


سه شنبه 85 دی 26 , ساعت 1:50 صبح
 

چرا به عید غدیر خم، عید غدیر خم می گویند؟

غدیر به آبگیر گفته می شود و خُم نام یکی از آبگیرهایی است که در مسیر سیلاب وادی جُحْفَه قرار داشته است و چون در روز 18 ذی الحجه نصب حضرت علیuبه عنوان خلیفه ی پیامبر اسلامeدر آن مکان واقع گردید به عید غدیر خُم معروف گردیده است.

« این عید بر همه ی شیعیان مبارک باد.»

«چرا پیامبر اسلام(ص) غدیر خم را برای نصب حضرت علی (ع) به ولایت عهدی انتخاب کردند؟»
1. در آنجا بیابان وسیعی به عنوان بهترین مکان برای موسم سه روزه غدیر بود و جایگاه سخنرانی زیر همان درختان سر سبز و کهنسال که کنار غدیر وجود داشت در نظر گرفته شد که هم مشرف بر بیابان و محل تجمع مخاطبین بود و هم سایبان مناسبی برای ایراد خطابه به نظر می آمد.

2. 
در آنجا بیابان وسیعی به عنوان بهترین مکان برای موسم سه روزه غدیر بود و جایگاه سخنرانی زیر همان درختان سر سبز و کهنسال که کنار غدیر وجود داشت در نظر گرفته شد که هم مشرف بر بیابان و محل تجمع مخاطبین بود و هم سایبان مناسبی برای ایراد خطابه به نظر می آمد.


دوشنبه 85 دی 25 , ساعت 9:58 صبح

این روزا مردم حال و هوای خاصی دارن هر کسی رو که می بینی به نوعی داره خودش رو برا محرم آماده می کنه.

امروز داشتم پارچه نوشتهای ایام محرم رو مرتب می کردم ‏، همینجوری مشغول کار بودم که یاد یکی از خاطرات ایام گذشته افتادم.

زمانی که هنوز تو محله ی قدیمون زندگی می کردیم و به این محله ی جدید نیومده بودیم. اون وقتا خونه ی ما نزدیک مسجد محمّد رسول الله (ص) بود، البته فقط اسمش مسجد بود و در واقع یه اتاق تیری پبشتر نبود که اونم به همّت مردم اون محله ساخته شده بود. با وجود کوچیکیش، صفای زیادی داشت که نمی تونم وصف کنم.
امسال یه بانی پیدا شد تا مسجد رو بسازه ( خدا خیرش بده). ولی از اُونجا که نذر کرده بود همه مساجدی که می سازه به اسم امام رضا (ع) باشه بعد از اتمام ساخت مسجد، اسم مسجد ما عوض شد. و مسجد ما تغییر نام پیدا کرد و حالا دیگه اسمش محمد رسول الله(ص) نیست!!!
به این میگن یه کار فرهنگی اونم تو سال نامگذاری شده به نام پیامبر اعظم!!!
داشتم می گفتم،درست سه سال پیش که ایام عاشورا نزدیک بود همسرم به خاطر علاقه و ارادتی که تو این شبها به عزاداران آقا امام حسین (ع) داره مثل سالهای قبل پذیرایی و آماده کردن بساط چای اون شبهای مسجد رو به عهده گرفت.
یه روز که به خونه برمی گشتم چشمم به نارگیلهای چیده شده پشت ویترین مغازه میوه فروشی افتاد یه نارگیل خریدم و با خودم به خونه اُوردم فردای اون روز تصمیم گرفتیم تکلیف اون نارگیل رو روشن کنیم و در واقع نوش جانش کنیم.
همسرم یه چاقو برداشت و با خودش به حیاط برد تا حساب نارگیل رو برسه ولی بر عکس شد نارگیله حساب اونو رسید .

چه جوری؟ براتون می گم.

هنوز مدّتی نگذشته بود که همسرم با دست بریده به اتاق برگشت. خودش می گفت چیزی نیست فقط یه کم با چاقو دستم رو بریدم. ولی همه ی این حرفها برا این بود که من نترسم وگرنه موضوع خیلی جدّی تر از این حرفها بود که البته خودش هم از وخیم بودن بریدگی خبر نداشت. با اکتفا کردن به یه کم بتادین و یه پانسمان ساده موضوع رو جدی نگرفت و برا انجام کارهاش راهی مسجد شد. اون روز تمام استکانها و وسایل چای مسجد رو به خونه اُورد و بعد از تمییز کردن همشون دوباره به مسجد برد. شب داشتم منم آماده می شدم که به مسجد برم. صدای برگزاری مراسم عزاداریم تازه بلند شده بود. همین که برا رفتن به مسجد در خونه رو باز کردم چشمم به جمال آقامون روشن شد. اُونم با رنگ پریده! نگام به دستش که تو جیبش بود اُفتاد. آستینش خیس خون شده بود. خوب دیگه بر اثر فعالیت زیاد زخم دستش حسابی کار دستش داده بود. وضعش این قدر بد بود که به زحمت تونستیم دستکش رو از دستش بیرون بیاریم. با کمک خانواده ی شوهرم به اورژانس بردیمش. چند بارم تو اورژانس از حال رفت. با خودم می گفتم مگه میشه یه زخم ساده آدم رو به اینجاها بکشه. خدا نصیب کسی نکنه!
ولی خوب این ماجرا برا من یک پیام بزرگ داشت و اونم این بود که چقدر برا همسرم مهمّه که حتی اگه حالش بد باشه تو مراسم عزاداری آقا امام حسین (ع) شرکت داشته باشه و خدمت کنه. اون شب و شب بعدش دیگران جای همسرم تو مسجد کار پذیرایی رو به عهده گرفتند ولی خیلی زود ایشون هم به این جمع ملحق شده و کارهاشون رو از سر گرفتند.

راستش رو بخواید دیگه از اون شب تا به حال هر وقت یه نارگیل می بینم بی اختیار یاد این خاطره بد می اُفتم و وقتی همسرم یه نارگیل دستش می گیره بهش می گم مواظب باشیا !

×××

چند تا از نوشته های پارچه هایی که پیدا کردم خیلی قشنگه شما هم بخونید:



پیامبر اکرم (ص):

سلام بر حسین (ع). کسی که هستی و جانش را تقدیم خدا نمود.

ای حسین! تو پیشوای حقیق مردم هستی. پدر و برادر و نه فرزند تو همه پیشوایان معصوم و امین جامعه هستند که نهمین آنان مهدی (عج) است. (منتخب الاثر ، ص 94) 


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ